iran flag

وب سایت شخصی علی پزشکی

وب سایت شخصی علی پزشکی
 
 

بگذارید ابتدا چند آمار را با همدیگر مرور کنیم: زنان 2.6 برابر بیشتر از مردان کارهای خانگی بدون مزد انجام می‌دهند. در مقیاس جهانی، زنان 23% کمتر از همتایان مرد خود درآمد دارند. در برخی مناطق، زنان بیش از نیمی از نیروی کار کشاورزی را تشکیل می‌دهند، اما تنها 20% از زمین‌های کشاورزی جهان را در اختیار آن‌هاست. 60% افرادی که در حال حاضر دچار ناامنی غذایی هستند، زنان و دختران هستند. در نزدیک به دو سوم کشورهای جهان، زنان بیشتر از مردان گرسنه می‌مانند. همه‌ی این‌ها نشان می‌دهد که گرسنگی پدیده‌ای جنسیتی است و به طور نامتناسبی بر زنان و دختران تأثیر می‌گذارند. در واقع، نابرابری جنسیتی به‌طور بالقوه می‌تواند منجر به ناامنی غذایی شود.

نابرابری جنسیتی عامل ناامنی غذایی

جنگ‌ها عامل شماره‌ی یک گرسنگی در جهان هستند و بیشترین ضربه را به زنان وارد می‌کنند. وقتی مردان در جنگ جان خود را از دست می‌دهند، بسیاری از زنان سرپرست خانوار خود می‌شوند، ولی چیزی برای دادن به فرزندان خود ندارند. در بسیاری از کشورها، زنان حقوق و قدرت کمتری نسبت به مردان دارند. در حالی که آن‌ها بیش از نیمی از کارگران کشاورزی جهان را تشکیل می‌دهند، اغلب اجازه ندارند زمینی را که در آن کار می‌کنند مالک شوند یا در مورد آن تصمیمات مالی بگیرند. به طور کلی، زنان کمتر از منابع مشابه مردان برخوردار هستند. این نابرابری در ورودی منجر به نابرابری در نتیجه می‌شود. در خانواده‌هایی که سطح امنیت غذایی و توانمندی اقتصادی پایین‌تری دارند، مادران اغلب اولین کسانی هستند که کالری دریافتی خود را با مصرف وعده‌های کوچک‌تر غذا یا حذف کامل وعده‌های غذایی کاهش می‌دهند تا همسران و فرزندانشان بتوانند غذا بخورند. در صورت نیاز به فداکاری بیشتر، معمولاً دختران آن‌ها نفر بعدی هستند. هنگامی که یک بحران رخ می‌دهد، زنان معمولاً اولین کسانی هستند که غذای خود را قربانی می‌کنند تا اطمینان حاصل نمایند که خانواده‌هایشان به اندازه‌ی کافی غذا دارند. بسیاری از اوقات، آن‌ها بیشترین مسئولیت را در خانه دارند، اما کمترین مقدار غذا را می‌خورند.

گرسنگی مادر، سوءتغذیه‌ی کودک

بسیاری از مادران، جوان و حتی نوجوان هستند. در حالی که بارداری زمان حیاتی برای مادران و فرزندان‌شان جهت دریافت مواد مغذی ضروری است، برای بسیاری از زنان این واقعیت به تحقق نمی‌پیوندد و بدن در حال رشد آن‌ها، رشدش را متوقف می‌کند. اما این تنها زنان نیستند که از این نابرابری رنج می‌برند. اثرات طولانی‌مدت گرسنگی بر سلامت مادر می‌تواند به سلامت نوزاد نیز منتقل شود و تأثیر مادام‌العمر داشته باشد. وقتی مادری در دوران بارداری دچار سوءتغذیه باشد، سلامت تغذیه‌ای او تنها سلامتی در خطر نیست. هر گونه عوارض ناشی از تغذیه‌ی کم در دوران بارداری – مانند کم‌خونی، فشار خون بالا، سقط جنین، زایمان زودرس یا مرگ مادر – روی فرزند او نیز تأثیر خواهد گذاشت. بسیاری از کودکانی که از مادران دچار سوءتغذیه به دنیا می‌آیند، احتمالاً با کوتاهی قد یا سوءتغذیه بزرگ می‌شوند. طبق آمار سازمان جهانی بهداشت (WHO)، در سال 2023 حدود 148 میلیون کودک از کوتاهی قد و 45 میلیون کودک از کم‌وزنی شدید رنج می‌بردند. با بزرگ شدن این کودکان – به ویژه دختران – فرصت‌ها و استقلال آن‌ها به همان اندازه کاهش می‌یابد.

hungrywom3

گرسنگی و سوء تغذیه یک جنبه‌ی بین نسلی قوی دارد که قبل از بارداری شروع می‌شود. در حال حاضر، تقریباً 20% از کوتاهی قد در کودکان به سوءتغذیه در رحم نسبت داده می‌شود که نتیجه‌ی سوءتغذیه مادر است. این بدان معناست که حتی کودکانی که از مادران دارای سوءتغذیه جان سالم به درمی‌برند، احتمال کمتری برای دستیابی به توانایی‌های فیزیکی و شناختی خود در زندگی دارند. شکستن این چرخه‌ی معیوب مستلزم مداخلات هدفمند در 1000 روز اول بین بارداری تا دومین سال تولد کودک است. در حالت ایده آل‌تر، مداخلات تغذیه‌ای باید قبل از بارداری به دست زنان و نوجوانان برسد. کوتاهی قد، سوء تغذیه و سایر عوارض سلامتی که ناشی از کمبود غذا و مواد مغذی مناسب است، در چرخه‌ی فقر نقش دارند. مسائل مربوط به سلامتی که از این علت ناشی می‌شوند عبارتند از: مهارت‌های شناختی پایین‌تر (به این معنی که آن‌ها از تحصیلات خود سود زیادی نخواهند برد)، مشکلات مزمن سلامتی، و فرصت‌های کمتر برای شکوفایی استعدادهای خود. این فقط بر افراد و خانواده‌ها تأثیر نمی‌گذارد. کشورها نیز بهای چنین معضلی را با افزایش هزینه‌های پزشکی و غیر پزشکی و در نهایت کاهش بهره‌وری نیروی انسانی و کاهش تولید ناخالص داخلی می‌پردازند.

رهایی از گرسنگی

واقعیت این است که زنان به همان اندازه که آسیب‌پذیرند، قدرت نجات یک نسل را از گرسنگی هم دارند. توانمندسازی زنان و دختران می‌تواند به گرسنگی پایان دهد و نه تنها یک خانواده بلکه یک کشور را متحول کند. برخی از راه‌های توانمندسازی زنان برای کاهش گرسنگی عبارتند از:

1- آموزش مراقبت‌های دوران بارداری و فرزندپروری:
هنجارهای مضر مردسالارانه و جنسیتی که در بسیاری از کشورهای کم‌درآمد (به ویژه در مناطق روستایی) وجود دارد به این معنی است که بسیاری از زنان مراقبت‌هایی را که باید در دوران بارداری و شیردهی انجام دهند، یاد نمی‌گیرند. برخی از والدین همچنین در هنگام بیماری کودک خود به روش‌های سنتی درمانی تکیه می‌کنند که بسیاری از آن‌ها بی‌اثر هستند و برخی از آن‌ها حتی می‌توانند نتیجه‌ی معکوس داشته باشند. آموزش والدین در مورد مراقبت‌های مناسب دوران بارداری و کودکی و دسترسی آن‌ها به متخصصان آموزش دیده یکی از جنبه‌های کلیدی فرآیند پایان دادن به گرسنگی است. هنگامی که مادران در مورد نحوه‌ی پیشگیری، تشخیص و درمان سوءتغذیه مطلع شوند، جان انسان‌ها نجات می‌یابد. وقتی والدین از نحوه‌ی انتقال تغذیه به کودک در دوران بارداری آگاه باشند، می‌توانند مراقبت‌های لازم را برای دریافت مواد مغذی مورد نیاز خود انجام دهند تا کودک‌شان را به بهترین شکل ممکن به دنیا آورند. تغذیه‌ی انحصاری با شیر مادر در شش ماه اول و پس از آن آغاز تغذیه‌ی تکمیلی کودک باید مورد حمایت قرار گیرد. مطالعات از ارائه‌ی ویتامین A و روی به عنوان ریزمغذی‌های کلیدی در رشد کودکان و همچنین فولات، آهن و کلسیم برای مادران باردار حمایت می‌کنند. بنابراین تامین آن‌ها به همراه کالری کافی برای مادران دچار سوءتغذیه ضروری است. ثابت شده که تمرکز بر چنین نکاتی، سوءتغذیه‌ی شدید و حاد را در کودکان زیر پنج سال به‌طور قابل توجهی کاهش می‌دهد.

2- فراهم‌سازی بستر تحصیلات زنان:
در حال حاضر زنان بیش از دو سوم بزرگسالان بی‌سواد در سطح جهان را تشکیل می‌دهند. دسترسی زنان و دختران به آموزش یکی از قدرتمندترین کارهایی است که می‌توانیم برای رفع گرسنگی انجام دهیم. مطالعات نشان می‌دهد به ازای هر سال تحصیل یک دختر در مقطع ابتدایی، دستمزد او در مراحل بعدی زندگی 20% افزایش می‌یابد. برای هر سال دبیرستان، درآمد او 25% افزایش پیدا می‌کند. این به زنان قدرت خرید بیشتری می‌دهد که به ویژه برای مبارزه با گرسنگی مهم است، زیرا زنان به‌طور متوسط 90% درآمدشان را در خانواده‌ی خود سرمایه‌گذاری می‌کنند؛ درحالی‌که مردان فقط به طور متوسط 40-30% درصد سرمایه‌گذاری می‌کنند. زنان از منابع خود برای خرید غذا، دارو، لوازم و کتاب برای خانواده‌هایشان استفاده می‌کنند و دانش خود را با دیگران به اشتراک می‌گذارند که تأثیر اقتصادی و فرهنگی قابل توجهی دارد.

3- کاهش شکاف جنسیتی دستمزد:
تجربیات حاکی از آن است که افزایش سهم درآمد خانوار تحت کنترل زنان، هزینه‌ها را به گونه‌ای تغییر می‌دهد که به نفع خود و خانواده‌هایشان باشد. با این حال، برای تحقق این امر باید شکاف جنسیتی دستمزد را کاهش دهیم. در حال حاضر، هیچ کشوری در جهان وجود ندارد که به برابری کامل جنسیتی دستمزد دست یافته باشد؛ حتی کشورهایی که بالاترین امتیاز کلی را برای برابری جنسیتی دارند. یکی از بهترین کارها برای دست یافتن به دستمزد برابر این است که اطمینان حاصل شود زنان می‌توانند زمین داشته باشند و به دارایی‌های دیگر برای اداره‌ی کسب‌وکار خود از جمله وام و اعتبار دسترسی دارند. کشاورزان زن مسئول رشد، برداشت، تهیه و فروش اکثر مواد غذایی در کشورهای فقیر هستند. زنان در خط مقدم مبارزه با گرسنگی قرار دارند، با این حال اغلب در نهادهایی که تصمیم‌های مهم در مورد سیاست‌های غذایی اتخاذ می‌شود، کمتر حضور دارند.

4- در نظر گرفتن کار نامرئی:
متعادل کردن میزان ساعات کار بدون دستمزد بین زنان و مردان – به‌ویژه برای کسانی که بچه‌ها را بزرگ می‌کنند – راه دیگری برای از بین بردن شکاف جنسیتی و گرسنگی و همچنین ایجاد درآمد است. طبق اعلام مجمع جهانی اقتصاد (WEF)، مردان به طور متوسط 7 ساعت در روز کار می‌کنند و برای 6 ساعت از آن دستمزد دریافت می‌کنند؛ درحالی‌که زنان 7.5 ساعت در روز کار می‌کنند و فقط برای 3 ساعت غرامت دریافت می‌نمایند. این یعنی زنان بیش از دو برابر احتمال دارد که کار بدون مزد مدیریت خانواده – از جمله مراقبت از کودکان و اعضای سالخورده‌ی خانواده، نظافت، پختن غذاها و... – را متقبل شوند و در عین حال غذای کمتری بخورند. حمایت از تقسیم برابرتر کار خانگی برای تغییر نگرش جنسیتی، ضروری است.

5- ایجاد برابری در نتیجه، نه برابری در ورودی:
طبق اعلام برنامه‌ی جهانی غذا (WFP) فراهم کردن دسترسی برابر به ابزار و منابع برای کشاورزان زن می‌تواند تعداد افرادی را که در گرسنگی و فقر زندگی می‌کنند، 100 تا 150 میلیون نفر کاهش دهد. برابری واقعی زمانی اتفاق می‌افتد که همه نتایج مشابهی را ببینند، نه اینکه فقط هر کسی منابع یکسانی دریافت کند. برای دستیابی به برابری جنسیتی واقعی، کارهای زیادی باید انجام شود. به عنوان مثال، در صنعت کشاورزی، کشاورزان زن اغلب از دستیابی به ابزار، بذر و سایر ملزومات مشابه با همکاران مرد خود غافل می‌شوند. در نتیجه، زمین‌شان بازدهی کمتری دارد. اما فراتر از دادن ابزارها و بذرهای یکسان، باید مطمئن شویم که آن‌ها دانش لازم را برای کار مؤثر در زمین خود دارند. همچنین باید اطمینان حاصل کنیم که آن‌ها از حقوق بلندمدتی برخوردار هستند که از توانایی‌هایشان برای مالکیت زمین و مشارکت در فعالیت‌های اجتماعی و دولتی جهت حمایت از کشاورزان محلی برخوردار هستند.

شما مجوز ارسال دیدگاه را ندارید

آخرین نظرات کاربران