iran flag

وب سایت شخصی علی پزشکی

وب سایت شخصی علی پزشکی
 
 

محیط غذایی (Food environment) محیطی است که در آن افراد انتخاب می‌کنند چه چیزی را در کجا، در چه زمانی و چگونه بخرند و بخورند. به طور رسمی‌تر، محیط غذایی به عنوان مکانی که در آن مردم با غذا در یک سیستم غذایی گسترده ارتباط برقرار می‌کنند، تعریف می‌شود. ویژگی‌های کلیدی محیط‌های غذایی شامل انواع غذاهای موجود (کیفیت، ایمنی، قیمت و راحتی دسترسی به آن‌ها)، انواع فروشندگان، و فعالیت‌های تبلیغاتی مرتبط با غذاست. نحوه‌ی تعامل یک مصرف‌کننده با محیط غذا توسط ویژگی‌هایی مانند دسترسی او به غذاها، درآمد و ترجیحاتش مشخص می‌شود. محیط‌های غذایی پویا هستند؛ هم به انتخاب‌های غذایی مصرف‌کنندگان شکل می‌دهند و هم بر اساس انتخاب‌های غذایی آن‌ها شکل می‌گیرند. تعاملات مصرف‌کنندگان با محیط غذایی پیچیده است و طیفی از عوامل بر تصمیم‌گیری آن‌ها در هنگام انتخاب غذا تأثیر می‌گذارد. سیاست‌ها و سایر مداخلات را می‌توان برای تغییر شکل محیط های غذایی به منظور ترویج رژیم‌های غذایی سالم‌تر مورد استفاده قرار داد. محیط‌های غذایی در سرتاسر جهان در پاسخ به نیازها، سبک زندگی در حال تحول مصرف‌کنندگان و دگرگونی‌ها در طول زنجیره‌ی ارزش غذا به سرعت در حال تغییر هستند.

شهرنشینی و دگرگونی روستایی منجر به تغییرات عمیقی در ترجیحات مصرف‌کننده و همچنین تغییر محیط‌های غذایی شده است. رشد اقتصادی در مناطق شهری فرصت‌های درآمدزایی جدیدی برای مردان و زنان ایجاد کرده است که تقاضا برای فست‌فودها را افزایش داده است، زیرا مصرف‌کنندگان زمان بیشتری را دور از خانه می‌گذرانند و زمان کمتری برای تهیه‌ی غذا دارند. با تغییر اقتصاد روستایی، رشد اشتغال غیرکشاورزی برای مردان و زنان روستایی منجر به افزایش مشابهی در تقاضا برای فست‌فودها شده است. صنعت غذا به این تغییرات از طریق معرفی فن‌آوری‌های جدید که باعث افزایش ماندگاری محصولات و کاهش زمان آماده‌سازی می‌شود و همچنین افزایش دسترسی به غذاهای فوق‌فرآوری‌شده (Ultra-processed foods) پاسخ داده است. این غذاهای فرموله شده، پرکالری بوده و محتوای بالایی از قند، روغن، نمک و سایر مواد افزودنی دارند. در حالی که خانوارهای شهری نسبت به خانوارهای روستایی غذاهای فرآوری شده‌ی بیشتری مصرف می‌کنند، مصرف این غذاها در حال حاضر حتی در مناطق دورافتاده‌ی روستایی رایج است. نفوذ این غذاها معمولاً با گسترش فروشگاه‌های خرده‌فروشی مدرن مانند سوپرمارکت‌ها همراه است، اما غذاهای فوق فرآوری شده در مغازه‌های کوچک، کیوسک‌ها و توسط فروشندگان خیابانی نیز فروخته می‌شوند. طبیعت پایدارشان، آن‌ها را برای زنجیره‌های تامین پراکنده که در آن شرکت‌های کوچک و متوسط فعالیت می‌کنند، و همچنین برای حمل‌ونقل در مسافت‌های طولانی مناسب می‌سازد.

سیاست‌های سالم‌تر کردن محیط‌های غذایی
گزینه‌های سیاستی متعددی برای مساعدتر کردن محیط‌های غذایی جهت تغذیه‌ی سالم مورد بررسی قرار گرفته است. این‌ها شامل ارائه‌ی اطلاعات به مصرف‌کنندگان در مورد محتوای غذاهای بسته‌بندی شده، محدود کردن تبلیغات غذاهای ناسالم، معرفی اقدامات مالی برای دور کردن مصرف‌کنندگان از غذاهای ناسالم و انتخاب گزینه‌های سالم‌تر، و مداخلات در سطح خرده‌فروشی است.

1- برچسب‌گذاری روی بسته‌بندی غذا
برچسب زدن واضح و جامع روی محصولات غذایی می‌تواند مصرف‌کنندگان را برای انتخاب آگاهانه توانمند سازد. شواهد قوی نشان می‌دهد که سیستم‌های برچسب‌گذاری الزامی بر روی بسته‌بندی در هدایت مصرف‌کنندگان به سمت خریدهای سالم‌تر مؤثر هستند، در حالی که سیستم‌های برچسب‌گذاری داوطلبانه به شرکت‌های مواد غذایی اجازه می‌دهند تا از گذاشتن برچسب روی محصولاتی که محتوای مغذی کمی دارند، خودداری کنند. آمریکا در خط مقدم سیاست‌های برچسب‌گذاری الزامی بر روی بسته‌بندی غذا قرار داشته است. در مکزیک و شیلی، سیاست‌های الزامی ایجاب می‌کنند که برچسب‌های هشداری به شکل علامت توقف روی محصولاتی که از آستانه‌های معینی برای انرژی، قند، نمک و چربی اشباع شده فراتر می‌روند، گذاشته شود. این الزامات برچسب‌گذاری همراه با کمپین‌های قوی آگاهی عمومی اجرا شده است. ارزیابی تاثیرات این سیاست‌ها در هر دو کشور نتایج مثبتی را نشان داده است؛ خانوارها در مکزیک و شیلی محصولات ناسالم کمتری می‌خرند و صنایع غذایی به سرعت اقدام به فرموله کردن مجدد محصولات برای کاهش انرژی، قند، نمک و چربی اشباع شده در زیر حد آستانه کرده‌اند. علاوه بر این، برچسب‌گذاری مواد غذایی به هدایت سیاست‌های تامین دولتی (مثلاً در مدارس) و تصمیم‌گیری آگاهانه در مورد اینکه کدام غذا می‌تواند در برنامه‌های کمک‌غذایی خریداری یا عرضه شود، کمک کرده است. ایران نیز یکی دیگر از کشورهایی است که طرح برچسب‌گذاری نشانگرهای رنگی یا چراغ راهنمای تغذیه‌ای را در ارتباط با مواد غذایی بسته‌بندی شده، با موفقیت اجرا کرده است. استفاده از چراغ راهنمای تغذیه‌ای به نحوی است که رنگ قرمز میزان زیاد، رنگ نارنجی متوسط و رنگ سبز میزان اندک قند، چربی، نمک و اسیدهای چرب ترانس را در هر سهم یا 100 گرم ماده‌ی غذایی نشان می‌دهد.

2- محدودیت در بازاریابی مواد غذایی ناسالم
بازاریابی مواد غذایی در سرتاسر جهان – در تمام محیط‌ها و اشکال رسانه‌ها – تا حد زیادی در جهت ترویج غذاهای فوق فرآوری شده و نوشیدنی‌های شیرین است. کودکان و نوجوانان در معرض حجم بالایی از چنین بازاریابی‌هایی قرار دارند. شواهد نشان می‌دهد این امر چه از طریق رسانه‌های سنتی و چه از طریق رسانه‌های دیجیتال، بر ترجیحات غذایی، انتخاب‌ها و رژیم غذایی کودکان و نوجوانان تأثیر می‌گذارد. همانند رسانه‌های سنتی، پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی به طور فزاینده‌ای برای تبلیغ نوشیدنی‌های شیرین‌شده با شکر، فست‌فودها و سایر غذاهای ناسالم استفاده می‌شوند. این پلتفرم‌ها همچنین به شرکت‌های مواد غذایی روش‌های جدید و پیچیده‌ای را برای جمع‌آوری داده‌ها در مورد گروه‌های مصرف‌کننده‌ی هدف خود و تعامل با آن‌ها با هزینه‌ی کم ارائه می‌دهند. یک استراتژی رایج، استفاده از «اینفلوئنسرها» است که گاهی اوقات در ازای دریاف پول از شرکت‌های غذا و نوشیدنی نظرات، عکس‌ها و سایر محتواهای مثبت را در مورد غذاها و نوشیدنی‌های ناسالم به اشتراک می‌گذارند. نوجوانانی که در معرض تبلیغات مواد غذایی از طریق رسانه‌های اجتماعی قرار می‌گیرند، احتمالاً توصیه‌های مربوط به افراد مشهور را به یاد می‌آورند و این بر انتخاب غذای آن‌ها تأثیر می‌گذارد.

foodenvi4

در سال‌های 2010 و 2023، سازمان جهانی بهداشت (WHO) توصیه‌هایی را برای محدودیت بازاریابی غذاها و نوشیدنی‌های ناسالم برای کودکان تصویب کرد، اما اجرای این توصیه‌ها در کشورها آهسته بوده است. بنابراین شواهد در مورد اثربخشی محدودیت‌های بازاریابی اندک است. همانند برچسب‌گذاری مواد غذایی، مطالعات نشان می‌دهند که بهترین راه برای محدود کردن بازاریابی غذاها و نوشیدنی‌های ناسالم، رویکردهای الزامی، جامع و همسو با توصیه‌های WHO است. شیلی، مکزیک و پرو در میان سایر کشورها از دستورعمل برچسب‌گذاری مواد غذایی خود برای اعمال محدودیت در بازاریابی مواد غذایی مربوط به کودکان استفاده کرده‌اند. محصولات دارای برچسب هشدار نمی‌توانند شخصیت‌های کارتونی را نمایش دهند، نمی‌توانند در مدارس تبلیغ یا فروخته شوند، و نمی‌توان آن‌ها را از طریق رسانه‌های سنتی مانند تلویزیون و رادیو، در سینماها یا به صورت آنلاین برای کودکان عرضه کرد. با گسترش جهانی خدمات دیجیتال و پتانسیل آن‌ها برای دستیابی به مخاطبان گسترده – به ویژه از طریق رسانه‌های اجتماعی – بازنگری در مقررات بازاریابی دیجیتال باید در اولویت قرار گیرد.

3- سیاست‌های مالی
سیاست‌های مالی با افزایش قیمت گزینه‌های ناسالم و کاهش قیمت غذاهای سالم به دنبال تشویق مصرف‌کنندگان به سمت تغذیه‌ی سالم‌تر است. تحقیقات نشان می‌دهد که مالیات بر الکل و نوشیدنی‌های شیرین شده با شکر به کاهش استفاده از این محصولات کمک می‌کند و به شرکت‌ها دلیلی برای تولید محصولات سالم‌تر ارائه می‌دهد. در عین حال، مالیات بر این محصولات به جلوگیری از آسیب‌ها و بیماری‌های غیر واگیر مانند سرطان، دیابت و بیماری‌های قلبی کمک می‌کند. مالیات بر محصولات ناسالم جمعیت سالم‌تری ایجاد می‌کند. این یک اثر دومینویی در کل جامعه دارد؛ بیماری و ناتوانی کمتر می‌شود و در نتیجه دولت‌ها درآمد بیشتری برای ارائه خدمات عمومی خواهند داشت. در سراسر جهان سالانه ۲.۶ میلیون نفر بر اثر نوشیدن الکل و بیش از ۸ میلیون نفر به دلیل رژیم غذایی ناسالم جان خود را از دست می‌دهند. تاکنون ۱۰۸ کشور نوعی از مالیات بر نوشیدنی‌های شیرین شده با شکر را وضع کرده‌اند. حداقل ۱۴۸ کشور نیز مالیات غیر مستقیم بر مشروبات الکلی در سطح ملی اعمال کرده‌اند. یک مطالعه در سال ۲۰۱۷ نشان داد مالیات‌هایی که قیمت الکل را ۵۰ درصد افزایش می‌دهند، به جلوگیری از بیش از ۲۱ میلیون مرگ در طول ۵۰ سال کمک می‌کنند و نزدیک به ۱۷ تریلیون دلار درآمد اضافی نیز ایجاد می‌نمایند. این معادل کل درآمد دولت هشت کشور از بزرگترین اقتصادهای جهان در یک سال است.

کشورهایی مانند لیتوانی که مالیات الکل را در سال ۲۰۱۷ افزایش دادند تا مصرف آن را کاهش دهند، مرگ‌ومیر ناشی از بیماری‌های مرتبط با الکل را تجربه کرده‌اند. لیتوانی درآمد مالیات بر الکل را از ۲۳۴ میلیون یورو در سال ۲۰۱۶ به ۳۲۳ میلیون یورو در سال ۲۰۱۸ افزایش داد و شاهد کاهش مرگ‌ومیر ناشی از مصرف الکل از ۲۳.۴ در هر ۱۰۰ هزار نفر در سال ۲۰۱۶ به ۱۸.۱ در هر ۱۰۰ هزار نفر در سال ۲۰۱۸ بود. همچنین دو سال پس از اعمال مالیات بر نوشیدنی‌های شیرین شده با شکر در مکزیک در سال 2014، خرید نوشیدنی‌های مشمول مالیات به طور متوسط 7.6 درصد کاهش یافت. این کاهش برای خانوارهای کم‌درآمد حتی بیشتر بود (11.6 درصد). سیاست‌های ملی طراحی شده برای کاهش قیمت غذاهای سالم نادر است. یک متاآنالیز مطالعات کوهورت مداخله‌ای و مشاهده‌ای، عمدتاً از ایالات متحده، نشان داد که کاهش 10 درصدی قیمت میوه‌ها و سبزیجات، خرید آن‌ها را 14 درصد افزایش داد. جالب توجه اینکه این اثر بزرگتر از اثر افزایش 10 درصدی قیمت بر روی غذاهای ناسالم بود که باعث کاهش 6 درصدی خریدشان شد. همچنین باید توجه داشت که یارانه‌ها – که به طور موثری قیمت‌ها را کاهش می‌دهد – در مطالعات بررسی شده اغلب با مداخلات دیگری مانند تغییرات در دسترس بودن غذاهای سالم، برچسب‌گذاری غذا یا رویکردهای آموزشی ترکیب می‌شد که ممکن است در تأثیرات آن‌ها نقش داشته باشد.

4- مداخلات در سطح خرده‌فروشی
تصمیمات خرید در محیط خرده‌فروشی ممکن است نه تنها تحت تاثیر قیمت قرار گیرد، بلکه از میزان موجود بودن غذا، مکان آن در فروشگاه، و تبلیغات محیطی نیز اثر پذیرد. تولیدکنندگان مواد غذایی اغلب به دنبال قرار دادن غذاهای فوق فرآوری شده و تنقلات در مکان‌های برجسته‌ی فروشگاه‌ها هستند؛ مثل نزدیک ورودی فروشگاه یا صندوق‌ها و ممکن است برای این کار به فروشگاه‌ها پورسانت بپردازند. در ویتنام و نیجریه، محققان اخیراً مداخلاتی را برای بهبود سلامت محیط‌های غذایی و افزایش مقرون به صرفه بودن و دسترسی به غذاهای سالم انجام داده‌اند. از جمله‌ی آن‌ها می‌توان به بستن پیش‌بند تمیز برای فروشندگان میوه و سبزیجات در فضای باز، دادن اطلاعات تغذیه‌ای به مصرف‌کنندگان، توزیع کوپن برای خرید میوه، و کمپین‌هایی برای ترویج خوردن پنج وعده میوه و سبزی در روز (400 گرم) اشاره کرد.

تاکتیک‌های صنعت غذا برای مقابله با سیاست‌های محیط غذایی سالم
معرفی سیاست‌هایی در مورد برچسب‌گذاری بر روی بسته‌بندی مواد غذایی، محدود کردن بازاریابی غذاهای ناسالم، و مالیات بر غذاها و نوشیدنی‌های ناسالم چالش‌برانگیز بوده است. با توجه به کاهش فروش و افزایش هزینه‌های مربوط به فرموله کردن مجدد غذاها، صنعت غذا از مجموعه‌ای از استراتژی‌ها برای مخالفت با این سیاست‌ها استفاده کرده است. استراتژی اول، ایجاد تاخیر در اجرای سیاست است. مخالفان برای دوره‌های طولانی‌تر مشاوره فشار می‌آورند، تحقیقات و شواهد بیشتری را طلب می‌کنند و استدلال می‌کنند که اجرای سیاست دشوار است. استراتژی دوم، تقلیل استانداردهاست. مخالفان، مقررات خود را مانند برچسب‌گذاری و بازاریابی – که معمولاً سختگیری کمتری نسبت به موارد پیشنهادی دولت‌ها دارند – داوطلبانه ترویج می‌کنند. این استانداردها معمولاً گیج کننده هستند یا تفسیر آن‌ها دشوار است. استراتژی سوم، ایجاد انحراف است. مخالفان ادعا می‌کنند که این سیاست‌ها اثرات منفی بر تجارت و اشتغال در تولید و کشاورزی خواهد داشت. آن‌ها استدلال می‌کنند که خودتنظیمی (Self-regulation) کفایت می‌کند و دولت‌ها نباید در انتخاب‌های مردم دخالت نمایند. استراتژی چهارم، انکار است. مخالفان به شواهد موجود شک می‌کنند یا ادعا می‌کنند که شواهد فعلی ناکافی است. همچنین آن‌ها تحقیقاتی را که جایگزین‌های کمتر سختگیرانه‌ای را پیشنهاد می‌کند، تامین مالی می‌نمایند.

شما مجوز ارسال دیدگاه را ندارید

آخرین نظرات کاربران