روز سه شنبه 19 آذرماه علی پزشکی دبیر شورای صنفی دستیاران و دانشجویان دکتری دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در مراسمی که به مناسبت گرامیداشت روز دانشجو در تالار امام خمینی دانشکدۀ پزشکی برگزار شده بود، به ایراد سخنرانی در حضور مدیران وزارت بهداشت و دانشگاه پرداخت. متن سخنرانی وی که پیرامون بیان مشکلات و مطالبات دانشجویان تحصیلات تکمیلی بود، به شرح ذیل است:
بسمه تعالی
لاَّ یُحِبُّ اللّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوَءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَن ظُلِمَ
ﻋﺮﺽ ﺳﻼﻡ ﻭ ﺍﺩﺏ ﻭ ﺧﯿﺮ ﻣﻘﺪﻡ ﺧﺪﻣﺖ ﻫﻤۀ ﻣﯿﻬﻤﺎﻧﺎﻥ ﺍﺭﺟﻤﻨﺪ، مسئولین محترم و دانشجویان گرامی. خوشحالم که به مناسبت فرا رسیدن روز 16 آذر، فرصتی دست داده تا در محضر شما کمی از مطالبات دانشجویان تحصیلات تکمیلی سخن بگویم. بنده علی پزشکی هستم؛ دبیر شورای صنفی دستیاران و دانشجویان دکتری دانشگاه و همچنین نمایندۀ دبیران شوراهای صنفی دستیاری و دکترای سراسر کشور در وزارت بهداشت. امروز اینجا آمدهام تا صدای خفته و در گلو ماندۀ هزاران دستیار و دانشجوی دکترایی باشم که سالهاست صبورانه عمدۀ بار خدمات آموزشی، پژوهشی و درمانی دانشگاههای علوم پزشکی کشور را به دوش میکشند، اما محجوبانه دم برنمیآورند. آنهایی که اگر بگویم مظلومترین دانشجویان علوم پزشکی هستند، پر بیراه نگفتهام. دستیارانی که اگر یک روز در بیمارستانها حضور نیابند، تمامیشان باید تعطیل شوند و دانشجویان دکترایی که اگر دست از آموزش و پژوهش بکشند، سرعت رشد علمی دانشگاهها به سرعت تنزل مییابد. با این حال آن گونه که شایسته است، قدر نمیبینند و به مشکلاتشان توجهی نمیشود.
حضار گرامی! یکی از شاخصهای پیشرفت و توسعۀ هر کشوری داشتن سرمایههای انسانی کارا، بهرهور و توانمند است. در حالی که طبق قانون کار در اروپا ساعات کار دستیاران در بیمارستانها حداکثر ۴۰ تا ۵۰ ساعت و طبق شورای اعتباربخشی تحصیلات عالی آمریکا (ACGME) حداکثر ۸۰ ساعت است، اما در ایران این رقم حداقل قریب به ۱۰۰ ساعت لحاظ شده و در کمال ناباوری حداکثری برایش تعیین نشده است. حتی در موارد قابل توجهی شاهد ۱۴۰ تا 160 ساعت هستیم، یعنی عددی بیشتر از اردوگاههای کار اجباری! این مسئله در حالیست که معیارهای سازمان جهانی بهداشت، بیخوابی بیش از ۲۴ ساعت را با اثرات روانی مصرف الکل قیاس میکند! تنها همین بیخوابیها و فشار فکری و روانی بر رزیدنتها کافیست تا کاهش انگیزه، افزایش افسردگی و به خصوص افزایش خطاهای پزشکی را موجب گردد.
مقولۀ افزایش خطاهای پزشکی به قدری مسلم و حیاتی است که شورای اعتباربخشی تحصیلات عالی آمریکا رزیدنتها را موظف به رعایت استانداردی نموده که در آن استراحت ۱۰ ساعته بین شیفتها، محدودیت شیفتهای ۲۴ ساعته، و یک روز مرخصی در هفته لحاظ شده است. پس از این اجبار بود که خطاهای پزشکی به طور چشمگیری کاهش یافت، آموزش دستیاران بهتر شد و رضایت بیماران نیز افزایش چشمگیری یافت. مظلومیت دستیاران ما تنها به کشیکهای طولانی و طاقتفرسا خلاصه نمیشود. آنها از بیمۀ پایه و مسئولیت محرومند، حقوقهایشان به طور تحقیر آمیزی پایین است و کارانههایشان با تأخیرهای بیش از یک ساله پرداخت میشود. دستیاران ماهانه 1.5 تا 2.5 میلیون تومان در بهترین حالت دریافتی دارند که نه تنها با خط فقر در کشور فاصلۀ بسیار دارد، بلکه از حقوق پایه، آن هم با ۴۴ ساعت کار در هفته نیز کمتر است و کفاف حتی یک زندگی مجرد را نمیدهد.
حال چه بگویم از دردها و مشکلات دانشجویان دکتری. از تأخیرهای زیاد در پرداخت اعتبارات پژوهشی که بسیاری از دانشجویان را در این شرایط دشوار اقتصادی مجبور به پرداخت هزینۀ طرحها و پایان نامهها از جیب خود کرده، یا از استرس و اضطرابهای آنان در مورد سختگیریهای آموزشی و الزام چاپ مقالۀ منتج از پایاننامه در ژورنالهای ISI که در شرایط تحریمی فعلی، عمدۀ دانشجویان را با پدیدۀ Fast Reject مواجه کرده. اساسا چرا نظام آموزشی و پژوهشی ما باید یک دانشجوی دکتری را فقط در تعداد مقالاتش ارزیابی کند و بس؟ چرا رسالت اجتماعی در ارزیابی دانشجویان دکتری هیچ جایگاهی ندارد؟ در کدامیک از مدلهای پژوهشی برای تخصیص گرنت، کار کردن برای مردم محلی یک شاخص است؟ مثلا اگر یک دانشجوی دکتری در جمع مردم شهر خود حضور یافت تا آنها را نسبت به خطرات بیماریهای مزمن آگاه کند، آیا در نظام آموزشی و پژوهشی ما امتیاز میگیرد؟ یا اینکه میگوییم بهتر بود که به جای این کارها دوتا مقاله مینوشت؟ اگر یک دانشجوی دکتری در یک انجمن مردمنهاد مرتبط با رشتۀ تخصصی خویش برای بهبود آگاهی مردم در ارتباط با بیماریها یا تولید یک محصول نوآورانه در حوزۀ سلامت کار کرد، امتیاز دارد؟ یا اینکه میگوییم انگشتت را بگذار روی تایمکس تا مشخص شود که صبح چه وقت آمدهای و غروب چه وقت رفتهای؟ دانشجویان دکتری آنقدر مظلومند که برخلاف سایر دانشجویان حتی وام دانشجویی به آنها تعلق نمیگیرد.
میهمانان گرامی! خواهش میکنم برای یکبار هم که شده خودتان را جای دانشجوی دکترایی بگذارید که بهترین سالهای عمرش را به جای آنکه صرف تفریح و خوشگذرانی کند، به درس و پژوهش اختصاص داده و به علت فشارهای سنگین آموزشی بعضاً دچار بیماریهای جسمی و روحی شده. دانشجویی که 1.5 میلیون تومان در ماه کمک هزینه دریافت میکند و تازه برای دریافت آن باید کلی اما و اگر از دانشگاه بشنود، اما در شرایط وجود تورم 50 درصدی در جامعه نمیداند آن را باید صرف کدامیک از نیازهای اساسی خود کند.
مسئولین محترم! خود شما با این مبلغ ناچیز چند روز از ماه را میتوانید زندگی بگذرانید؟ همین دانشجو وقتی که در سنین 30 تا 35 سالگی از دانشگاه فارغ التحصیل میشود و انتظار دارد با هیئت علمی شدن در یکی از دانشگاههای علوم پزشکی، هم به میهن خود خدمت کند و هم بر پایۀ یک درآمد ثابت به برنامهریزی برای آیندۀ خویش بپردازد، با واقعیتی تلخ مواجه میشود. اول آنکه باید منتظر فراخوانهای وزارت بهداشت بماند که قبلاً سالانه بود و هماینک دو سال یکبار شده، و دوم آنکه میبیند برای بسیاری از رشتهها ظرفیتی برای جذب وجود ندارد. حال این دانشجو حق ندارد از مسئولین سؤال کند شما که به رشتۀ تخصصی من در کشور نیاز نداشتید، چرا در این رشته به جذب و پذیرش دانشجو پرداختید و با زندگی و آیندۀ من بازی کردید؟ همین دانشجو وقتی که امیدی در بکارگیری ظرفیتها و استعدادهایش در کشور نمیبیند و تصمیم به گذراندن دورههای فلوشیپ و پستدکتری در دانشگاههای خارج از کشور میگیرد تا بعداً با دستی پرتر به کشور برگردد و به انجام خدمت بپردازد، با مصوبۀ اخیر کمیسیون عالی تعهدات وزارت بهداشت مواجه میشود. مصوبهای که میگوید فارغ التحصیلان برای آزادسازی مدرک خود باید معادل شهریۀ دانشجویان شهریهپرداز در پردیسهای بینالملل در سال فراغت از تحصیل را بپردازند. یعنی با تصمیمی یک شبه هزینۀ آزادسازی مدرک به طور ناگهانی 15 برابر افزایش یافته است. یک فارغ التحصیل دکتری در شرایط دشوار اقتصادی فعلی باید از کجا 150 میلیون تومان پول برای آزادسازی مدرک خود بیاورد؟ نه شرایطی برای گذراندن تعهدات او فراهم است – که اگر فراهم بود با کمال میل تعهدات خود را به میهن خویش ادا میکرد – و نه با مصوبۀ جدید میتواند بدون مدرک در دانشگاههای خارج از کشور ادامه تحصیل دهد. زندانی برایش فراهم شده که نه راه پس دارد و نه پیش.
در چنین شرایطی حتی اگر شورای صنفی دستیاران و دانشجویان Ph.D بخواهد به مطالبهگری و پیگیری چنین مشکلاتی بپردازد، از سوی مسئولان چندان جدی گرفته نمیشود. شورای صنفی تنها تشکل دانشجویی دانشگاه است که اعضایش برآمده از رأی همۀ دانشجویان هستند و به پیگیری مشکلات تمامی دانشجویان میپردازد. حال شورای صنفی دستیاران و دانشجویان دکتری که طبق ابلاغ وزارت بهداشت به دلیل متفاوت و گسترده بودن مطالبات از شورای صنفی دانشجویان جدا شده و تشکلی مستقل محسوب میگردد، چرا نباید در شورای فرهنگی دانشگاه نمایندهای مجزا داشته باشد و به پیگیری مسائل صنفی، رفاهی و فرهنگی دانشجویان تحصیلات تکمیلی بپردازد؟ چرا نباید در جلسات مدیریتی مربوط به سیاستگذاری و تصمیمگیری در حوزۀ دستیاران و دانشجویان دکتری حضور یابد و مطالبات بیش از 2000 رزیدنت و دانشجوی Ph.D دانشگاه را دنبال نماید؟ واقعیت آن است که دستیاران و دانشجویان دکتری دو بال پرواز دانشگاه در راه دستیابی به چشماندازهایش هستند و بدون آنان نمیتوان این مسیر را به درستی پیمود. در پایان عرایضم از مسئولین محترم تقاضا می کنم با توجه به نقش ویژه و پررنگی که دستیاران و دانشجویان دکتری در نظام سلامت ایفا می کنند، نسبت به رفع مسائل و مشکلاتی که عرض نمودم، تمام سعی و اهتمام خود را بکار گیرند.
والسلام علی من اتبع الهدی
آخرین نظرات کاربران
کسب عنوان دانشجوی برتر در جشنواره آموزشی دانشگاه
ساحل شایگان 1 سال قبلغذای امروز، آیندۀ ما را میسازد!
هادی 1 سال قبلکسب مقام کشوری در جشنوارۀ ملی اتا
مهرداد جوان 3 سال قبلسخنرانی در نشست تخصصی شورایاریها و جوانان
میم.سین 3 سال قبلدانشنامهی تغذیه و رژیم درمانی
پروانه 6 سال قبلتقدیر خیریۀ قمر بنی هاشم (ع) از علی پزشکی
فاطمه 7 سال قبلافتخار آفرینی در جشنوارۀ نشریات دانشجویی
نیلوفر افشار 7 سال قبلکسب دو رتبۀ ممتاز در جشنوارۀ ملی نشریات
پریسا موحدی 8 سال قبلمصاحبۀ صدا و سیمای اصفهان با علی پزشکی
صالح شیری 8 سال قبل