iran flag

وب سایت شخصی علی پزشکی

وب سایت شخصی علی پزشکی
 
 

غذا فارغ از ابعاد سلامتی، اجتماعی و اقتصادی‌اش همواره از دیرباز به عنوان یک سلاح مؤثر در نبردهای سیاسی و نظامی مورد استفاده قرار گرفته است. مروری بر تاریخ جنگ‌های بشری مشخص می‌سازد که کشنده‌ترین سلاح نه شمشیر و تفنگ و تانک و بمب، بلکه غذا بوده است. شیوه‌های استفاده از آن نیز متنوع بوده؛ از شکل‌های سنتی همچون ایجاد محاصره‌های غذایی گرفته تا اشکال نوین مثل بیوتروریسم. اهمیت این جنگ‌افزار را حتی فرماندهان بزرگ تاریخ نیز می‌دانستند. ناپلئون در جایی گفته بود: «سرنوشت اروپا و تمام محاسبات دیگر به غذا وابسته است. اگر من فقط نان می‌داشتم، شکست روسیه برایم مثل آب خوردن بود». همان گونه که غذا باعث پیروزی او بر امپراتوری اتریش از طریق تغییر سیستم‌های سنتی تهیۀ خوراک برای ارتشش شد، شکست او را در حمله به روسیه نیز موجب گردید. کمبود غذا در روسیه به همراه زمستان سخت آن، ارتش ناپلئون را آسیب‌پذیر کرد و سرانجام شکست را برایش به همراه آورد.

غذا در قرن بیستم اهمیت مضاعفی در معادلات سیاسی می‌یابد. پس از پایان جنگ جهانی دوم و تقسیم آلمان بین دو بلوک غرب و شرق، جنگ سرد آغاز شد و با از میان رفتن جناح راست اردوگاه سوسیالیسم (نازیسم)، جناح چپ آن (کمونیسم) به رهبری شوروی و اقمارش مقابل سرمایه‌داری صف‌آرایی کردند. کمونیست‌ها برای بیرون راندن نیروهای بریتانیا، فرانسه و آمریکا به سلاح غذا متوسل شدند و تصمیم گرفتند مسیرهای آذوقه‌رسانی به برلین غربی را مسدود کنند. جاده‌ها و راه‌آهن بسته شدند تا امکان رفت‌وآمد به شهر از بین برود. از آنجایی که رویارویی مستقیم نظامی امکان شعله‌ور شدن آتش یک جنگ دیگر را افزایش می‌داد، آمریکا و همپیمانانش تصمیم گرفتند محاصرۀ غذایی برلین را بدون درگیری زمینی و از طریق آذوقه‌رسانی هوایی به شهر بشکنند؛ چیزی که کمونیست‌ها حتی فکرش را هم نمی‌کردند. غذا رساندن از طریق هواپیماها به مردم برلین غربی حدود یک سال ادامه داشت و بیش از 2 میلیون تن آذوقه به دست آن‌ها رسید. شوروی وقتی که دید سیاستش شکست خورده است، در سال 1949 طی دوره‌ای از مذاکرات دست از محاصرۀ غذایی شهر برداشت.

غذا در نگاه دیکتاتورهای سوسیالیست نیز جایگاه ویژه‌ای داشته است. استالین پس از به قدرت رسیدن برنامه‌های پنج سالۀ جاه‌طلبانه‌ای را برای صنعتی‌سازی کشور و اشتراکی‌سازی کشاورزی آغاز کرد. هدف او این بود که زمین‌های کشاورزی مردم را به مالکیت دولت درآورد تا از طریق افزایش تولید غلات و صادرات آن، ارز لازم را برای برنامه‌های صنعتی‌سازی خود فراهم سازد و برتری کمونیسم را به جهان نشان دهد. ماجرا اما آن‌طور که او می‌خواست پیش نرفت و برنامه‌ریزی متمرکز سوسیالیستی انگیزه را از کشاورزان برای کشت محصول گرفت، زیرا هر چه تولید می‌کردند متعلق به دولت بود. خانواده‌ها فقط مجاز بودند محصولاتی را که در باغچه‌های کوچک‌شان تولید می‌کردند بفروشند. این زمین‌ها تنها 2 درصد از کل زمین‌های قابل کشت کشور بودند، ولی تقریباً یک‌چهارم ارزش کل تولیدات کشاورزی شوروی را شامل می‌شدند! نهایتاً تولید کشاروزی به‌شدت افت کرد و استالین تقصیر را به گردن کولاک‌ها (دهقانان ثروتمند) انداخت که با اشتراکی‌سازی مخالفت می‌کردند. در نتیجه آن‌ها را یا به قتل می‌رساند و یا به اردوگاه‌های کار اجباری گولاگ می‌فرستاد. مأموران دولتی به تصور کشف انبارهای پنهان غذا به روستاها حمله می‌کردند و به کمترین آذوقۀ کشاورزان نیز رحم نمی‌کردند. دیگر غذایی برای خوردن باقی نمانده بود و مردم هر چه گیرشان می‌آمد می‌خوردند؛ از موش و مار گرفته تا پوست و برگ درختان و حتی مردار آدمیان. ایجاد قحطی مصنوعی برای تنبیه کشاورزان در اوکراین شکل ویژه‌تری به خود گرفت؛ جنایتی که به هولودومور معروف شد. استالین این قحطی را برای از بین بردن جمعیت دهقان اوکراین ایجاد کرد تا جلوی جنبش میهن‌پرستی اوکراین را بگیرد و آن را سرکوب کند. برآورد می‌شود بین 2 تا 10 میلیون اوکراینی بین سال‌های 1932 تا 1933 در این واقعه جان خود را در اثر گرسنگی از دست داده‌اند.

foodgun2

بحران غذا حتی پس از مرگ استالین هم ادامه یافت. سیاست‌های صنعتی‌سازی رهبران شوروری سبب شده بود که کارگران صنعتی درآمدهای به مراتب بیشتری از کشاورزان داشته باشند. بنابراین روستاییان از هر فرصتی استفاده می‌کردند تا به شهرها بروند و در صنعت کاری پیدا کنند. در نتیجه به مرور بر جمعیت شهری افزوده شد و کشاورزی از رونق افتاد. شوروی که روزگاری صادر کنندۀ غلات بود، اینک به وارد کنندۀ آن تبدیل شده بود و بهایش را با پول بادآوردۀ نفت در دهۀ 1970 پرداخت می‌کرد. ماجرا اما به همین شکل ادامه نیافت و در میانۀ دهۀ 80 میلادی قیمت نفت افت کرد. واردات مواد غذایی کاهش یافت و قیمت آن‌ها سر به فلک گذاشت. فروشگاه‌ها از اقلام خوراکی خالی شدند و مردم برای دریافت مایحتاج روزانه‌شان باید ساعت‌ها در صف می‌ایستادند. کمبود غذا به تدریج موجب ناآرامی‌های سیاسی و اجتماعی شد و زمینه را برای فروپاشی شوروی فراهم کرد.

جایگاه غذا برای مائو رهبر انقلاب چین نیز برجسته بود. او دلدادۀ مدل اشتراکی‌سازی شوروی جهت افزایش تولید خوراک بود، بنابراین طرح «جهش بزرگ به پیش» (Great Leap Forward) را آغاز کرد. بر اساس این طرح کلیه زمین‌های کشاورزی چین مصادره و به ۲۶ هزار واحد اشتراکی تقسیم شدند. در آن سال‌ها مائو اکثر محصولات زراعی چین را در مقابل دریافت کمک‌های نظامی و سیاسی به اروپای شرقی صادر می‌کرد. برنامۀ جهش بزرگ او باعث افت قابل توجه تولید محصولات کشاورزی شد، زیرا اشتراکی کردن زمین‌ها هر گونه انگیزه را از کشاورزان برای بازدهی محصولات‌شان می‌گرفت. او سپس «کمپین چهار آفت» (Four Pests Campaign) را اجرا کرد که طی آن باید گنجشک‌ها، موش‌ها، مگس‌ها و پشه‌ها برای بهبود سطح بهداشت و تغذیۀ مردم چین از بین می‌رفتند. با قتل صدها میلیون گنجشک، جمعیت حشرات به ویژه ملخ‌هایی که محصولات کشاورزی را غارت می‌کردند، افزایش یافت و مواد غذایی بیش از پیش کاهش پیدا کرد. فاجعه تا حدی بود که دولت چین شروع به واردات گنجشک از اتحاد جماهیر شوروی کرد! برآورد می‌شود حدود 40 میلیون نفر در اثر برنامۀ جهش بزرگ مائو و قحطی‌های حاصل از آن جان خود را از دست داده باشند.

فیدل کاسترو نیز همچون چین، شوروری را قبلۀ آمال خود قرار داد و فرمول شکست خوردۀ آن را دوباره آزمود: استراتژی صنعتی‌سازی فوری از طریق اشتراکی‌سازی کشاورزی و توسعۀ صادرات. اقتصاد کوبا پیش از انقلاب، اقتصادی تک‌محصولی و بر پایۀ تولید شکر بود. این کشور در دورانی که مستعمرۀ اسپانیا بود، به یک تولیدکنندۀ بزرگ شکر و نیشکر تبدیل شد. پس از خروج اسپانیایی‌ها این مزارع در اختیار شرکت‌های آمریکایی قرار گرفت. با وقوع انقلاب تمام زمین‌ها و شرکت‌های خارجی مصادره شد و همین امر زمینه را برای گسترده‌ترین تحریم‌ها علیه کوبا فراهم کرد. کاسترو برای تأمین ارز مورد نیاز صنعتی‌سازی کشور شروع به توسعۀ دیوانه‌وار مزارع نیشکر نمود. او سال 1970 را سال تولید 10 میلیون تن شکر اعلام کرد. کوبا در آن سال حتی با افزایش زمین‌های زیر کشت، چند بار کشت در سال، حذف تعطیلات کریسمس و فرستادن دانش‌آموزان و دانشجویان به مزارع نتوانست به هدف خود دست یابد. بدتر از آن قربانی شدن دیگر بخش‌های اقتصادی بود. حمل‌ونقل، تولیدات صنعتی، انرژی و استخراج مواد خام همه قربانی شدند تا هدف تولید 10 میلیون تن شکر دست‌یافتنی شود، اما در نهایت شکستی همه‌جانبه حاصل شد. حالا کوبایی که ادعای استقلال داشت، به شوروی و یارانه‌های سوسیالیستی‌اش وابسته شده بود. پس از فروپاشی شوروی، اقتصاد کوبا عملاً تعطیل شد، زیرا دیگر کشوری نبود که بتواند به آن شکر بفروشد. کشور دچار بحران غذا شد و در اواسط دهۀ 90 میلادی بسیاری از مردم راهی فلوریدا آمریکا شدند، هر چند که خیلی‌هایشان یا به‌دست سربازان کاسترو کشته شدند یا در طول مسیر غرق شدند.

غذا حتی در عرصۀ بین‌المللی هم اهرم فشاری برای تغییر سیاست دولت‌ها بوده است. نمونۀ بارز آن برنامۀ «نفت در برابر غذا» (Oil-for-Food Program) بود که با صدور قطعنامه ۹۸۶ شورای امنیت سازمان ملل در سال ۱۹۹۵ علیه عراق به اجرا درآمد و تا زمان سقوط صدام ادامه داشت. بحران‌های بین‌المللی زیست‌محیطی، سیاسی و مالی نیز نقش بسزایی در تغییرات وضع جهانی غذا و تغذیه داشته‌اند. برای مثال بحران مالی سال 2008 منجر به افزایش قابل توجه قیمت مواد غذایی گردید و شورش و ناآرامی‌های زیادی را در بیش از 50 کشور برانگیخت و حتی منجر به سرنگونی چند دولت شد. در زمان حاضر نیز، گسترش دامنۀ جنگ‌های تجاری بین دولت‌ها و وضع تعرفه‌های تلافی‌جویانه، دسترسی مردم به غذا را تحت‌تأثیر قرار داده و موجب افزایش قیمت محصولات غذایی در کشورهای فقیر شده است. طبق گزارش فائو، میانگین نرخ رشد سالانۀ واردات غذا در جهان حدود ۸ درصد برآورد می‌شود، اما در اغلب کشورهای فقیر از سال ۲۰۰۰ تاکنون نرخ رشد سالانۀ واردات غذا در محدودۀ اعداد دورقمی بوده است. همین امر آن‌ها را به وابستگی کامل به بازارهای جهانی کشانده و باعث شده که در مقابل کوچک‌ترین شوک‌های قیمتی آسیب‌پذیر باشند. تغییرات اقلیمی و جنگ‌های نظامی در مناطق مختلف دنیا نیز این مشکل را تشدید کرده است.

مروری بر چنین تجاربی مشخص می‌سازد که امنیت غذایی به عنوان مؤلفه‌ای مهم از امنیت ملی باید مورد توجه جدی سیاستگذاران کشور قرار گیرد و با تعیین نقطۀ بهینه‌ای میان خودکفایی غذایی با ظرفیت‌های کشاورزی کشور، موضوع استقلال غذایی حداقل در ارتباط با کالاهای استراتژیک با جدیت دنبال شود. نباید فراموش کرد که منابع انسانی هر کشوری بزرگ‌ترین ثروت آن برای پیشرفت و توسعه به‌شمار می‌رود و توجه به امنیت غذایی می‌تواند تا حد زیادی از بار جانی و مالی بیماری‌های مرتبط با غذا و تغذیه در آینده بکاهد.


یادداشت فوق در تاریخ 9 شهریور 1399 در وبسایت خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) منتشر شده است.
 

شما مجوز ارسال دیدگاه را ندارید

آخرین نظرات کاربران