سرمایه‌گذاری خطرپذیر (Venture capital) که از آن با عنوان سرمایه‌گذاری جسورانه نیز نام برده می‌شود، عبارت است از تأمین سرمایۀ لازم برای کسب‌وکارهای نوپا که مستعد جهش و رشد ارزش هستند. شرکت‌های VC از شرکای محدود پول جمع‌آوری می‌کنند تا در استارتاپ‌های امیدوارکننده یا حتی صندوق‌های خطرپذیر بزرگ‌تر سرمایه‌گذاری کنند. هنگام سرمایه‌گذاری در یک استارتاپ، سرمایۀ VC در ازای کسب سهام در شرکت ارائه می‌شود و انتظار نمی‌رود که سرمایه‌گذاری صورت گرفته طبق یک برنامۀ زمان‌بندی شده به معنای متعارف مانند وام بانکی بازپرداخت شود. در واقع، این شرکت‌ها پول قرض نمی‌دهند، بلکه در استارتاپ‌های آینده‌دار سرمایه‌گذاری می‌کنند. سرمایه‌گذاری خطرپذیر عموماً از طریق سرمایه‌گذاران ثروتمند، بانک‌های سرمایه‌گذاری، و سایر مؤسسات مالی تأمین می‌شود. سرمایۀ خطرپذیر همیشه به صورت تأمین مالی نیست و در اکثر موارد به عنوان تخصص فنی یا تجربۀ مدیریتی ارائه می‌شود. پتانسیل بازده بالاتر از حد متوسط اغلب چیزی است که سرمایه‌گذاران خطرپذیر را با وجود ریسک بالا جذب می‌کند.

امروزه برای شرکت‌های جدید با سابقۀ عملیاتی محدود (زیر دو سال)، VC به طور فزاینده‌ای به یک منبع محبوب و ضروری برای جمع‌آوری نقدینگی تبدیل شده است، به خصوص اگر دسترسی به بازار سرمایه، وام‌های بانکی، یا سایر ابزارهای مالی وجود نداشته باشد. VCها معمولاً دیدگاه بلندمدت دارند و با این امید سرمایه‌گذاری می‌کنند که در صورت خرید یا عمومی شدن شرکت، بازدهی بزرگی را مشاهده نمایند. VCها معمولاً هنگام سرمایه‌گذاری در استارتاپ‌ها، تنها سهام اقلیت – 50 درصد یا کمتر – را می‌گیرند، زیرا آن‌ها فقط بخشی از سبد سرمایه‌گذاری‌های شرکت هستند. صندوق‌های سرمایه‌گذاری بزرگ می‌توانند برای نوع شرکت‌هایی که می‌خواهند در آنها سرمایه‌گذاری کنند – مانند یک شرکت خودروهای برقی (EV) – هدف روشنی در ذهن داشته باشند. بنابراین، به جای سرمایه گذاری در یک استارتاپ، در چندین شرکت سرمایه گذاری می‌کنند.

سرمایه‌گذاری خطرپذیر خلأها را پر می‌کند

سرمایه‌گذاری VCها به کسب‌وکارها فرصت شکوفایی می‌دهد. آنها به جان بخشیدن به ایده‌ها و پر کردن خلأهایی که بازارهای سرمایه و بدهی‌های بانکی سنتی به دلیل ریسک باقی می‌گذارند، کمک می‌کنند. هنگامی که یک شرکت شروع به تجاری‌سازی نوآوری خود می‌کند، صندوق‌های VC نقش مهمی ایفا می‌کنند. یک سرمایه‌گذاری خطرپذیر طبیعتاً ریسک زیادی دارد و قبل از اینکه یک شرکت سهامی عام شود، صورت می‌پذیرد. احتمال زیان‌های بزرگ – حتی کل سرمایه‌گذاری – در مدل تجاری VC لحاظ می‌شود. در واقع، VCها پیش‌بینی می‌کنند که در بیشتر سرمایه‌گذاری‌ها ضرر خواهند کرد. احتمال کسب درآمد بیش از 10 برابر سرمایه‌گذاری خطرپذیر، اندک است و ممکن است سال‌ها طول بکشد تا تحقق یابد. محاسبه به این صورت است که چند شرکت موفق می‌توانند سود سهام پرداخت کنند که تا حد زیادی ضرر را جبران کند. با این حال، سرمایه‌گذاری خطرپذیر موتور اصلی توسعۀ اقتصادی است که:

1- باعث افزایش تعداد مشاغل می‌شود.

2- نوآوری را تحریک می‌کند.

3- مدل‌های کسب و کار جدیدی ایجاد می‌کند که دنیا را تغییر می‌دهد.

VC دیگر متعلق به شرکت‌های نخبه نیست. سرمایه‌گذاران نهادی نیز وارد میدان شده‌اند. برای مثال، غول‌های فناوری گوگل و اینتل دارای صندوق‌های VC مجزا برای سرمایه‌گذاری در فناوری‌های نوظهور هستند. به دلیل نزدیکی این صنعت به سیلیکون‌ولی (Silicon Valley)، قریب به اتفاق سرمایه‌هایی که توسط سرمایه‌گذاران خطرپذیر تأمین می‌شود، مربوط به صنایع اینترنتی، مراقبت‌های بهداشتی، سخت‌افزار و خدمات کامپیوتری، موبایل، و مخابرات است. با این حال، سایر صنایع نیز از سرمایۀ VC بهره‌مند شده‌اند. برای مثال، در سال 2019، استارباکس یک صندوق سرمایه‌گذاری 100 میلیون دلاری را برای سرمایه‌گذاری در استارتاپ‌های مواد غذایی تأسیس کرد. با افزایش میانگین اندازۀ معاملات و حضور بازیگران نهادی بیشتر، VC در طول زمان بالغ شده است. این صنعت در حال حاضر مجموعه‌ای از بازیگران و انواع سرمایه‌گذاران را شامل می‌شود که بسته به تمایل‌شان برای ریسک، در مراحل مختلف تکامل یک استارتاپ سرمایه‌گذاری می‌کنند.

سرمایه‌گذاری خطرپذیر چگونه کار می‌کند؟

در ابتدا، شرکت‌ها اغلب فعالیت‌های خود را "بوت استرپ" (Bootstrap) می‌کنند. بوت استرپ فاز خودگردانی یک استارتاپ است که راه‌اندازان آن استارتاپ بدون هیچ کمکی از سرمایه‌گذاران بایستی روی پای خود بایستند. وجوه مورد نیاز توسط دوستان و خانوادۀ مؤسسین و بنیانگذاران شرکت تأمین می‌شود که می‌خواهند از شرکت در مراحل اولیه حمایت کنند تا موفق گردد. با این حال، زمانی فرا می‌رسد که شرکت نوپا نیاز به مقیاس‌گذاری دارد؛ گاهی اوقات سال‌ها جلوتر از سودآوری. در این مرحله، بنیانگذاران شرکت به دنبال منابع رسمی‌تری برای تأمین مالی رشد خود هستند. بهره‌برداری از سرمایه‌گذاری خطرپذیر یک انتخاب منطقی است. منابع زیادی در این زمینه وجود دارد و سرمایه‌گذاران غیرسنتی در حال پیوستن به ترکیب بزرگی از شرکت‌های سنتی VC هستند. بسیاری از صندوق‌ها یک صنعت یا بخش خاص، جغرافیا، یا مرحلۀ خاصی از توسعۀ شرکت را هدف قرار می‌دهند. بسیاری از ارتباطات از طریق گروه‌های شبکۀ استارتاپی و شتاب‌دهنده‌ها ایجاد می‌شوند. برای بهره‌مندی از VC، یکی از اولین موارد این است که یک پلتفرم ایجاد کنید و شرکت‌هایی را هدف قرار دهید که به نظر می‌رسد برای شرکت و مدل کسب‌وکار شما مناسب هستند.

یک سرمایه‌گذار معمولاً در ابتدا به تجزیه و تحلیل کامل مدل کسب‌وکار، محصولات یا خدمات، وضعیت مالی، عملکرد، و سرمایه‌گذاری‌های قبلی صورت گرفته بر روی شرکت شما می‌پردازد. فرض کنید تصمیم برای ادامه کار گرفته شده است. در این صورت، سرمایه‌گذار خطرپذیر به شما مبلغ سرمایه‌گذاری پیشنهادی، میزان سهام شرکت که در ازای آن انتظار دارد، و سایر شرایط معامله را اعلام می‌کند. اکثر شرایط قابل مذاکره هستند. با این حال، شما باید آن‌هایی را که برای شما و شرکایتان مهم هستند – به ویژه شرکای مالی – اولویت‌بندی کنید. زمانی که در حال مذاکره هستید یا در معرض خطر بی‌تجربگی یا اعتماد به نفس بیش از حد هستید، دقیق و واقع‌بین باشید. این می‌تواند منجر به اشتباه در انتخاب شریک جدید VC شود.

مزایای سرمایه‌گذاری خطرپذیر

سرمایه‌گذار خطرپذیر با مدیریت فعالانه و برنامه‌ریزی در توسعۀ مدل‌های راهبردی، در ایجاد ارزش افزوده و افزایش قیمت سهام شرکت‌های نوپا نقش مهمی ایفا می‌کند. رونق و توسعۀ فعالیت‌های سرمایه‌گذاری خطرپذیر، موتور محرکه و محور اصلی رشد محصولات جدید و نوآوری در عرصۀ فناوری است. اگر به دنبال رشد سریع استارتاپ جوان خود هستید، ممکن است گزینه‌های کمی برای تأمین مالی داشته باشید. کار با یک شرکت VC علاوه بر تأمین مالی می‌تواند مزایای دیگری نیز داشته باشد:

1- تقسیم ریسک

نوآوری و کارآفرینی هستۀ اصلی اقتصاد سرمایه‌داری است. با این حال، کسب‌وکارهای جدید اغلب پرخطر و هزینه‌بر هستند. در نتیجه، سرمایۀ خارجی معمولاً به دنبال گسترش ریسک شکست است. اگر هزینه‌های اولیۀ بالا و سابقۀ عملیاتی محدودی دارید، اما از ظرفیت‌های قابل توجهی برخوردار هستید، سرمایه‌گذاران خطرپذیر احتمال بیشتری دارد که ریسک شما را تقسیم کنند و منابع موفقیت را فراهم نمایند.

2- منتورینگ

سرمایه‌گذاران خطرپذیر علاوه بر تأمین مالی، منبع ارزشمندی برای راهنمایی و مشاوره هستند. اغلب، آن‌ها در چرخه‌های خوب و بد با بسیاری از استارتاپ‌ها و سرمایه‌گذاران کار کرده‌اند و می‌توانند در انتخاب راهبرد صحیح، گسترش کمک‌های فنی، یافتن مشاوران زبده، و جذب نخبه به شما کمک کنند. آنها متعهد به موفقیت شما هستند، زیرا سرمایه‌گذاری‌شان در گرو موفقیت کسب‌وکار شماست.

3- بدون بازپرداخت

برخلاف وام‌هایی که نیاز به ضمانت شخصی دارند، اگر استارتاپ شما شکست بخورد، موظف به بازپرداخت مبلغ سرمایه‌گذاری شده به VC نیستید. به همین ترتیب، هیچ پرداخت ماهانۀ وام مداومی وجود ندارد و این به تسهیل جریان نقدی و احتمال موفقیت شما کمک می‌کند.

معایب سرمایه‌گذاری خطرپذیر

سرمایه‌گذاری خطرپذیر برای کسب‌وکارهای جدیدی که به بازارهای سهام دسترسی ندارند و از جریان نقدی کافی برای پرداخت بدهی برخوردار نیستند، تأمین بودجه می‌کند. به این ترتیب می‌تواند برای دو طرف سودمند باشد، زیرا کسب‌وکارها سرمایه‌ای را که برای راه‌اندازی فعالیت‌هایشان نیاز دارند، به دست می‌آورند و سرمایه‌گذاران در شرکت‌های آینده‌دار سهام به دست می‌آورند. با این حال، این نوع سرمایه‌گذاری دو عیب مهم دارد:

1- تقاضای سهم زیادی از سهام شرکت

سرمایه‌گذاران خطرپذیر معمولاً برای محافظت از سرمایه‌گذاری خود، بخشی از مالکیت شرکت را تصاحب می‌کنند و به هیئت مدیرۀ شما می‌پیوندند تا در تصمیم‌گیری‌ها دخیل باشند. تصمیمات مهم ممکن است نیاز به رضایت سرمایه‌گذاران داشته باشد و این می‌تواند در صورت اختلاف نظرها منجر به گفت‌وگوهای تنش‌زا شود. بسته به مرحلۀ رشد شرکت، چشم‌اندازهای آن، میزان سرمایه‌گذاری، و رابطۀ بین سرمایه‌گذاران و بنیان‌گذاران، VCها معمولاً بین 25 تا 50 درصد از مالکیت یک شرکت جدید را به خود اختصاص می‌دهند.

2- فشار بر شرکت برای خروج از سرمایه‌گذاری

سرمایه‌گذار خطرپذیری که می‌خواهد سرمایه‌گذاری خود را ظرف سه تا پنج سال بازخرید کند، ممکن است شریک مطمئنی برای شما نباشد. شرکت‌های نوپا اغلب به زمان بیشتری برای ارائه سود یا بازپرداخت سرمایه‌گذاری نیاز دارند. VCهایی که در یک بازۀ زمانی کوتاه به بازگشت سرمایۀ بالایی نیاز دارند، ممکن است باعث استرس شوند و بر تصمیمات تجاری شما تأثیر منفی بگذارند.

چگونه بفهمم که VC برای کسب و کار من مناسب است؟

اینکه آیا به بودجۀ VC نیاز دارید یا خیر، بستگی به ماهیت کسب و کار شما دارد. اگر استارتاپ شما به سرمایه‌گذاری اولیۀ سنگین نیاز دارد – به عنوان مثال، امکانات تولید یا یک تیم فروش بزرگ – یا سال‌ها طول می‌کشد تا تجاری‌سازی و درآمد حاصل شود، جست‌وجوی سرمایۀ VC ممکن است حیاتی باشد. با این حال، بسیاری از استارتاپ‌های موفق هرگز به دنبال سرمایۀ VC نبوده‌اند. برخی از استارتاپ‌ها با هزینه‌های اولیۀ کم می‌توانند با سرمایه‌گذاری مؤسس و با استفاده از درآمد حاصل از فروش، شروع به کار کنند.